21 اسفند 1396 - 08:27
مردم از مسئولان انتظار دارند ساده زندگي کنند

ارزش شدن ثروت در نمايش اشرافي‌گري

همه حکايت برخورد امیرمؤمنان حضرت علي(ع) را با استاندار بصره که در میهمانی اشرافي حاضر شده و بر سفره‌اي رنگين نشسته بود، شنيده‌ايم و خشم مولاي متقيان از چنين عملکردي در لابه‌لاي سطور و حتي کلمات نامه‌شان به وی گوياي اهميتي است که رفتار حاکمان و زمامداران در تبعيت از خلق و خوي اشرافي‌گري و فاصله گرفتن از ساده‌زيستي بر جامعه دارد و فضاي کلي جامعه را به سمت و سوي فقر و دوري از ارزش‌ها پيش مي‌برد.
نویسنده :
کبري فرشچي
کد خبر : 325

پایگاه رهنما :

همه حکايت برخورد امیرمؤمنان حضرت علي(ع) را با استاندار بصره که در میهمانی اشرافي حاضر شده و بر سفره‌اي رنگين نشسته بود، شنيده‌ايم و خشم مولاي متقيان از چنين عملکردي در لابه‌لاي سطور و حتي کلمات نامه‌شان به وی گوياي اهميتي است که رفتار حاکمان و زمامداران در تبعيت از خلق و خوي اشرافي‌گري و فاصله گرفتن از ساده‌زيستي بر جامعه دارد و فضاي کلي جامعه را به سمت و سوي فقر و دوري از ارزش‌ها پيش مي‌برد. همين رويکرد را در سبک زندگي حضرت امام خميني(ره)، بنيانگذار کبير انقلاب اسلامي مي‌توان مشاهده کرد؛ رويکردي که موجب شد حسینیه جماران و خانه ايشان آنچنان ساده و بي‌آلايش باشد که بعدها حيرت بازديدکنندگان غير ايراني و کساني که کمتر با انديشه‌هاي ایشان آشنا بودند را بر‌انگيخت. تداوم اين زندگي ساده و بي‌پيرايه و نهي از خلق و خوي اشرافي‌گري را مي‌توان در سيره حضرت امام خامنه‌اي رهبر معظم انقلاب نیز دنبال کرد. اما زندگي اشرافي مسئولان و گروه‌هاي مرجع اجتماعي چه تأثیری بر فضاي کلي جامعه دارد و چرا اين همه از آن نهي شده است؟

خطبه 45 نهج‌البلاغه نامه حضرت امير(ع) به عثمان‌بن‌حنيف استاندار بصره است. عثمان‌بن‌حنيف از صحابي برجسته پيامبر(ص) و حضرت علی(ع) است و طي سال‌هاي عمر خود همواره در خدمت اسلام و در رکاب پيامبر(ص) و بعدها در خدمت حضرت علي(ع) بود. وي خودش نه اهل اشرافي‌گري و نه به دنبال ذخيره اموال بود. او فقط به يک میهمانی رفته بود‌؛‌ میهمانی‌ای که شرکت در آن و بهره‌گيري از خوراک‌هاي رنگارنگ و تجملات آن براي يک زمامدار حکومت اسلامي جايز نبود.

خبر يک میهمانی اشرافی

وقتی خبر این مجلس اشرافي به امام گزارش می‌شود، حضرت که انتظار ندارد فرماندارش در چنین بساطی شرکت کند، نامه‌ای تند و بی‌پیرایه و صریح برای عثمان‌بن‌حنیف می‌نویسد و او را از این کار که در شأن فرماندار اسلامی نیست، برحذر می‌دارد. آنچه در این نامه اعجاب‌انگیز است، توجه فوق‌العاده امام(ع) به ساده‌زیستی خود به عنوان رهبر اسلام ناب و همه کسانی است که فرماندهی جمعیت یا شهر و استانی را بر عهده ‌گرفته‌اند؛ زیرا امیر کشور اسلامی باید ساده‌ترین زندگی را داشته باشد، تا اولاً، دیگران به او تأسی کنند و ثانیاً، ضعیف‌ترین افراد، دلتنگ نداشته‌های خود نباشند.

در ظاهر شايد اين نامه خطاب به عثمان‌بن‌حنيف باشد، اما در عمل نامه حضرت امير(ع) مرامنامه‌اي است براي تمام مسئولان و زمامداران در تمامي قرون و اعصار.

بايدها و نبايدهاي مسئولان و زمامداران

نامه حضرت علی(ع) به استاندار بصره نمودي از بايدها و نبايدهاي زمامداران را در هر عصري به تصوير مي‌کشد. اشرافي‌گري و رفتارهاي تجمل‌گرايانه اگرچه براي هر فردي مذموم است، اما اين صفت براي افراد و اشخاصي که جزو گروه‌هاي مرجع اجتماعي هستند و مردم از آنها الگو مي‌گيرند، ناپسندتر است؛ چراکه نمايش ثروتي براي افرادي است که شايد در تأمین ساده‌ترين نيازهاي خود ناتوان مانده باشند.

اما ببینیم به لحاظ جامعه شناختي و روانشناختي نمايش ثروت و تجمل‌گرايي و اشرافي‌گري چه بلايي بر سر جامعه مي‌آورد.

بلاي نمايش ثروت بر سر جامعه

عوامل اجتماعي در روابط، تأثیر متقابل يا تشديدکننده دارند. مثلاً نابرابري در مرحله‌اي از فرآيند رويدادهاي اجتماعي بر روي تغيير ارزش‌ها تأثیر مي‌گذارد و تغيير ارزش‌ها در مرحله‌اي ديگر موجب تثبيت و گسترش بيشتر نابرابري مي‌شود.

«دورکهام» و «مرتون» معتقدند وقتي فقر تأثیر مخرب خواهد داشت که در مقابل فقر، «تصوير» يا «قول» آرزوهاي بلندپروازانه ارائه شود، در آن صورت فقر تحمل‌ناپذیر مي‌شود. «گونيک» اشاره مي‌کند:‌ «فقر کالاهاي اقتصادي در واقع عاملي نيست که توليد آنومي بکند. برعکس يک شکل سنتي و پذيرفته شده از فقر وجود دارد که انسان به آن عادت کرده است. اما شرايط وقتي تغيير مي‌کند که از طريق گسترش وسايل ارتباط جمعي تصوير يک نوع زندگي ديگر و مرفه‌تر (مثلاً با برنامه‌هاي تلويزيوني يا ويدئویي)، ‌تا اقصي نقاط جوامع تکامل نيافته رخنه کند. در پي تضاد اين دو عامل، ‌نيازهاي بي‌حد و حصر رشد مي‌کنند و پس از آن حرکت‌هاي ناگهاني رکود يا رشد اقتصادي بسياري از مواقع وضعيت آنومي به شکل يک گمگشتگی فرهنگي جهشي (و از دست دادن هويت فرهنگي) را در پي دارد که نه فقط يک نارضايتي عميق، بلکه علاوه بر آن ناآرامي‌هاي سياسي گسترده‌اي را ایجاد می‌کند.

آنگاه که نمایش ثروت آغاز شد، در پی آن، مقایسه‌ها و احساس محرومیت‌ها به وجود می‌آید و به تدریج، ظواهر و ابزارهای مادی مانند خودرو، لباس و طلا و جواهر، ملاک ارزیابی می‌شوند. انسان‌ها در هر گروه که هستند، خود را براساس این مقیاس‌ها، با افراد آن گروه مقایسه می‌کنند. عده‌ای (قشر بالا) می‌خواهند از دیگران جلو بزنند (برتری‌جویی و خودنمایی) و عده‌ای دیگر می‌خواهند از دیگران عقب نمانند و چیزی از دیگران کم نداشته باشند، آن هم بیشتر در ظاهر؛ زیرا مقیاس‌های ظاهری، ملاک ارزیابی قرار می‌گیرند.

ارزش شدن ثروت

یکی از پیامدهای ناخوشایند مصرف‌زدگی در جامعه ارزش شدن ثروت و مصرف است؛ چرا که برخورداری و استفاده از کالاهای لوکس و گران‌قیمت و داشتن ثروت بیشتر برای مصرف بیشتر، ارزش تلقی می‌شود و همه افراد جامعه به ویژه طبقه متوسط و پایین جامعه می‌کوشند به هر قیمت ممکن به آن دسترسی یابند و همچون طبقه بالای جامعه، بخرند و بپوشند و بخورند و زندگی کنند.

در واقع، در این حالت، ثروت به ارزش تبدیل می‌شود و همین، زمینه تبدیل شدن نابرابری به یک ارزش را سبب می‌شود و احساس محرومیت نسبی و بی‌عدالتی در افراد جامعه از همین جا آغاز می‌شود.

حالا در نظر بگيريد کساني که بازيگر اين نمايش ثروت هستند، مسئولان و مديران کشور و کساني باشند که مردم از آنها انتظار دارند مانند عادي‌ترين مردم جامعه زندگي و رفتار کنند و اشرافي‌گري‌هاي‌شان مي‌تواند به گسترش فقر و شکاف‌هاي اجتماعي دامن بزند.

به همين دلیل هم هست که در سيره ائمه و بزرگان با ساده‌زيستي مواجهيم و زندگي حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب نيز در سطح متوسط جامعه است تا مردم احساس کنند رهبران‌شان همانند آنها زندگي مي‌کنند و از مشکلات و نداشته‌هاي آنها چندان دور نيستند و براي رفع آن تلاش مي‌کنند.

رحمان فکری

ارسال نظرات